آمدم کویر شدم....... در آســــیای زمین آمدم کویر شدم در آسیاب و ظروفِ زمان خمیر شدم در آفــــــتابم و دورم از آبِ اقیانوس تـنور داغ به جانم زد و فطــــــیر شدم به پیش هجمه ی توفنده ماسه و بادم به اسـتـــــقامتِ مردانه ناگزیر شدم چه قدرفاصــــــــله دارم به آبی نقشه ! ولی چگونه ببین باز دلپذیر شدم! میان یک برهوتی نشسته ام ، اینجا ! زپایداری و اسـتادگی دلیــــر شدم قنات وقلعه و خشت است درقباله ی من رفیـق وغرق تماشـای بادگـیر شدم همیشه دست و نگاهی برآسمانم هست! بقصد فیض به درگاهِ مسـتـجیر شدم دو جرعه آب ز زاینده رود ، نوشیدم وسالهاست کزین چشمه سا ر ، سیرشدم همینکه ابر بهاری به روی من بارید بهار گــونه و انـــگار آبگیــــر شدم بپای سرو کهنسا ل خود ، سرافرازم به شــیر کوه بلندای بی نظیر شدم نصیب ما و تو این بود(بیکی) ازعالم! تویی مسافر و من مانده ی مسیر شدم
در آســــیای زمین آمدم کویر شدم در آسیاب و ظروفِ زمان خمیر شدم
در آفــــــتابم و دورم از آبِ اقیانوس تـنور داغ به جانم زد و فطــــــیر شدم به پیش هجمه ی توفنده ماسه و بادم به اسـتـــــقامتِ مردانه ناگزیر شدم چه قدرفاصــــــــله دارم به آبی نقشه ! ولی چگونه ببین باز دلپذیر شدم! میان یک برهوتی نشسته ام ، اینجا ! زپایداری و اسـتادگی دلیــــر شدم قنات وقلعه و خشت است درقباله ی من رفیـق وغرق تماشـای بادگـیر شدم همیشه دست و نگاهی برآسمانم هست! بقصد فیض به درگاهِ مسـتـجیر شدم دو جرعه آب ز زاینده رود ، نوشیدم وسالهاست کزین چشمه سا ر ، سیرشدم همینکه ابر بهاری به روی من بارید بهار گــونه و انـــگار آبگیــــر شدم
بپای سرو کهنسا ل خود ، سرافرازم به شــیر کوه بلندای بی نظیر شدم نصیب ما و تو این بود(بیکی) ازعالم! تویی مسافر و من مانده ی مسیر شدم
يزد-اكبر علي بيكي
سايت خبري تحليلي يزدفردا
چهارشنبه 08,ژانویه,2025